من ...

من هیچ وخ وقتی راه میرم...

پشت سرمو ¶ نگا نمیکنم

چونλ

√√طاقت دیدن غش و ضعف خاطر خواهامو ندارم

میفهمین که

البته شما که خاطر خواه ندارین از کجا باید بفهمین خخخخ

نظرات شما عزیزان:

ღღ Paria.Rღღ

ساعت17:43---9 دی 1394

you dont want to know why?
پاسخ:خخخخ ن

ღღ Paria.Rღღ

ساعت17:41---9 دی 1394

where are you?

answer me please
پاسخ:چشم

ღღ Paria.Rღღ

ساعت17:33---9 دی 1394

زهرا خانوم .

. Im angry from you
پاسخ:خب؟

ღღ Paria.Rღღ

ساعت17:23---9 دی 1394

حرفات غیر معقوله گلم.
یادم بنداز یه جلسه خصوصی بات بذارم .شاید تو هم خاطر من دیوونه شدی

پاسخ:هعی خدا مردم خود درگیر شدن

ღღ Paria.Rღღ

ساعت17:17---9 دی 1394

نوشته هات اذیت می کنه

پاسخ:بهتر

ღღ Paria.Rღღ

ساعت17:11---9 دی 1394

هاها
حالا پریااااااااااااا شد نوعی...
استغفرالله
دهنتو اب بگیر
توبه کن...
نچ نچ

پاسخ:جا داره الان بلند بگم اامیییییییییییین .راستی تشریفتو از وبم ببر .میترسم ویروسی بشه

یگانه

ساعت16:04---9 دی 1394

وب قشنگی داری خانومی

بووووووووس

پاسخ:مرسی گلم

مریم

ساعت15:03---9 دی 1394

[وب سایت]

بیـــــــــــــگ لایک.وب خوشملی داری

پاسخ:مرسی گلم

سازمان حمایت از افسردگان

ساعت19:58---8 دی 1394

اخطار !
مهمترین دلیل شناخته شده برای افسردگی های شدید از جمله خودکشی و حبس کردن خود در اتاق نبود فردی اسرار امیز و دوست داشتنی به نام پریاست شواهد نشان داده حدود 100000 تن از مردم میهن عزیزمان به همین دلیل کشته شده اند.
با پریا ملاقات نداشته باشید چون در اثر رفتن او دچار این بیماری لاعلاج می شوید.
به هر که می شناسید اطلاع رسانی کنید!
پاسخ:راهنمایی:پریا؟نوعی ویروس

ღღ Paria.Rღღ

ساعت19:49---8 دی 1394

خخخخخخخخخخخخخخخ
ددن جانی

پاسخ: ☻

ღღ Paria.Rღღ

ساعت19:58---7 دی 1394

من تحمل غش و ضعف هر کدومشونم داشته باشم،تحمل بره تو و محدثه رو ندارم

پاسخ:عزیزم چرا رودرواسی میکنی میدونم میمیری برا ما.خوب ماام دست خودمون نیس خاطر خواه زیاد داریم بخدا نمی خوایم این همه ب ما وابسته بشی عزیزم

بانو

ساعت17:11---7 دی 1394

[وب سایت]

سلام اجیییییییییی وبت عالیه خوووووجمان آمد

خوج حاااااال میشم تبادل کنیمممممم عزیزم

ب منممممم ســربزن پلیززززززز
پاسخ:سلام گلم.چشم حتما

مهرداد

ساعت16:09---7 دی 1394

[وب سایت]

آن شنیدم که عاشقی جان‌باز// وعظ گفتی به‌خطه شیراز//ناگهـان روستائیی نادان//خالی از نور دیده و دل و جان//ناتراشیده هیکل و ناراست// همچو غولی از آن میان برخاست//گفت ای مقتدای اهل سخن//غـم کارم بخور که امشب من//خـرکی داشتم چگونه خری//خری آراسته به‌هر هنری//یک دم آوردم آن سبک رفتار//بـه‌تفرج میانه بازار//ناگهانش زمن بدزدیدند//زین جماعت بپرس اگر دیدند//پیر گفتا بدو که ای خرجو//بنشین یک زمان و هیچ مگو//پس ندا کرد سوی مجلسیان//که اندرین طایفه ز پیر و جوان//هرکه با عشق در نیامیزد//زین میانه به‌پای برخیزد//ابلهـی همچو خر کریه‌لقا//زود برجست از خری برپا//پیر گفتش توئی که در یاری//دل نبستی به‌عشق؟ گفت آری//بانگ برداشت گفت ای خردار//هان خرت یافتم بیار افسار»..

محد3

ساعت21:57---5 دی 1394

[وب سایت]

بابا اعتماد ب عرش
پ من اونوق باس چی بگم؟؟
پاسخ:هیچی بشین حسرت من بخور